در اول سال نو هفت سینی از :سبزی ایمان؛ سفیدی صبر ؛ سرخی عشق؛ سر افرازی وجدان ؛ سنگینی سبد ثواب؛ سبکی بار گناه و سیلاب محبت بچینیم.
بیایید دل ها یی که تار کینه و نفرت اونو احاطه کرده خونه تکونی کنیم. قلب هایی که به خاطر کدورتها رنگ سیاه
توشون موج می زنه با رنگ سبز الهی ،با شکوفه های یاس تزیین کنیم.باور کنیم دنیا اینطوری قشنگتره .حیفه که در این روزهای خوب خدا بجای صفا و یکرنگی ،کینه و نفرت رو بهم هدیه کنیم.اگه پا رو غرورمون بذاریم ، می تونیم.
باور کن می تونیم... بیا.امتحان کنم.نذاریم برای فردا . شاید فردایی در کار نباشه .همین الان تصمیم بگیریم و بلند شیم.با نامه ، تلفن یا علی مدد ...هر جوریه از دلش بیرون بیاریم باور کنیم اون هم منتظره. نگو ییم چرا من باید پیشقدم بشم ...
ممنون که توجه کردید . عیدتان مبارک
آیا بچه ها را برای نماز صبح بیدار کنیم؟
دخترک همانطور که چشمهایش را میمالید وارد اتاق شد. سلام کرد و کنار مادر نشست. با اخم به مادرش گفت: چرا برای نماز بیدارم نکردی؟ مادر گفت: آخر خواب خوشی بودی؛ دلم نیامد. دختر گفت: من که به شما گفته بودم! مادر که از جواب دادن به او درمانده بود، گفت: حالا برو صبحانهات را بخور.
دختر بچه که از اتاق بیرون رفت، بحث خانوادگی شروع شد. میزگردی با حضور تمام اعضای خانواده
در مورد بیدار کردن یا نکردن بچه برای نماز صبح!
پدربزرگ گفت: حق با دخترم است. چون گفته که بیدارش کنی باید صدایش میزدی. اگر نگفته بود، اشکال نداشت. حضرت امام (ره) هم همین کار را میکرد. اگر بچهها خواب بودند، صدایشان
نمیکرد. اما اگر بیدار بودند مرتب از آنها میپرسید: نماز خواندید یا نه؟ بیشتر فقها هم همین نظر را دارند که اگر فرد خودش اجازه بیدار کردن را بدهد، میشود بیدارش کرد.
مادر مخالف بود. میگفت: بچهام هنوز به تکلیف نرسیده و هنوز زودش است. از خواب بیدارش کنم،
گناه دارد! تازه بدخواب که میشود به درسهایش هم لطمه میخورد!
مادربزرگ عینکش را جابهجا کرد و گفت: واه! مگر میشود؟ بچه باید نماز بخواند. به زور هم که
شده باید بیدارش کرد. همین خود شماها! صبحها به چه زحمتی بیدارتان میکردم. مگر میشود
نماز نخواند؟!
مادر لبخندی زد و گفت: حق با شماست. آن روزها که ما را به زور بیدار میکردی، نماز برایمان زهر
میشد! اما جرأت نمیکردیم حرفی بزنیم ...
پدربزرگ ادامه داد: اینکه چطوری بیدارش کنی، خیلی مهم است. اگر به زور باشد، بچه از نماز زده
میشود اما اگر با مهربانی و آرامی باشد، خوب است. نگران این هم نباش که بدخواب شود. اگر
ضرری برای انسان داشت خداوند نماز صبح را واجب نمیکرد. پس نه تنها ضرر ندارد بلکه فایده هم
دارد. در ضمن باید توجه داشته باشی که اگر بیدارش نکنی، شاید تبعات بدی داشته باشد. مثلاً
موجب بیاعتنایی بچه به نماز شود. این خوب نیست.
پدر که تا حالا ساکت بود و به بحثها گوش میکرد، گفت: حق با پدربزرگ است. نماز را نمیشود
سبک شمرد. از طرفی کودک را هم نباید دلزده کرد. بلکه باید زمینهها را فراهم کرد. وقتی بچه
خودش میگوید: صبح بیدارم کن، این دیگر تحمیل نیست، بلکه خواسته است. این نشان میدهد
که بچه دلش میخواهد بیدار شود و این خوب است. باید به خواسته بچه احترام گذاشت. بعد از
مدتی هم عادت میکند و خودش بیدار میشود.
پدربزرگ در تأیید حرفها ادامه داد: اگر شب بچه را زودتر بخوابانید، صبح بدخواب هم نمیشود.
مادربزرگ که بر موضع خودش پافشاری میکرد، گفت: حالا دختر شما خودش میخواهد بیدار
شود، اما بچههایی که نمیخواهند چی؟ آنها را که دیگر باید به زور بیدار کرد؟! بیچاره پدر و
مادرهایشان! چه بدبختیای میکشند!
پدر که سعی میکرد جلوی خندهاش را بگیرد، به آرامی گفت: نه مادر جان! به زور درست نیست.
بلکه راههای دیگری هم هست. این والدین باید این کارها را انجام بدهند:
1. سطح آگاهی و شناخت بچههایشان را بالا ببرند تا بچه بداند نماز چه فایدهای برایش دارد.
2. با زبان نرم و جذاب درباره نماز و واجبات دینی صحبت کنند. قرآن میفرماید: ادْعُ إِلَی سَبِیلِ رَبِّکَ
بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ نحل/125؛ با حکمت و اندرز نیکو، به راه
پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن!
3. برای نماز آنها امکاناتش را فراهم کنند. مثلاً محل نماز را زیبا کنند. سجاده و عطر برایش بخرند،
جایزه به او بدهند و ... .
4. با هم نماز بخوانند. وقتی بچه ببیند پدر و مادرش با هم نماز میخوانند او هم میخواهد تقلید
کند و دوست دارد با آنها نماز بخواند.
5. بچهها را همراه خود به مسجد ببرند. بچهها نماز جماعت را دوست دارند. چون احساس
میکنند آنها هم بزرگ شدهاند. نماز جماعت مشوق خوبی برای نماز خواندن است.
این مطلب در شماره 16 ماهنامه نسیم وحی نیز به چاپ رسید.
شاید ما هم از پدر و مادرهایی باشیم که وقتی کودکمان می خواهد کاردستی مدرسه اش را بسازد با تندی با او برخورد می کنیم و یک چیزی هم به معلمش می گوییم. و بعد با جمله معروفمان کارمان را توجیه می کنیم: ما که مدرسه می رفتیم که این کارها نمی کردیم. معلم های حالا می خواهند خودشان را راحت کنند به بچه ها این کارها را می دهند. بچه که نمی تواند کاردستی بسازد!
اما غافل از این نکته ایم که در جهان امروز تولید فکر و اندیشه نو، حرف اول را می زند. بنابراین توجه به خلاقیت و پرورش آن در کودکان و نوجوانان امری ضروری می نماید.
خلاقیت را نوعی کنجکاوی و اشتیاق به کشف و آزمایش و به دست آوردن پاسخ های جدید به مساله، تعریف می کنند. خلاق بودن یعنی: پدیده های عالم را متفاوت از دیگران دیدن. همانند نیوتن که چرخش سیب را به گونه متفاوت تر از دیگران دید و به دنبال طرح مساله و پاسخ آن رفت.
خلاقیت را باید به کودکان و نوجوانان آموزش داد. به عبارت دیگر بر خلاف تصور عام، که خلاقیت را ذاتی می شمارند، واقعیت این است همه با این استعداد پا به این دنیا می گذارند و این آموزش و تجربه است که می تواند زمینه های شکوفایی این استعداد را فراهم آورد. از این رو در کشورهایی که از آموزش و پرورش پویا برخوردارند، پرورش خلاقیت به عنوان یکی از مهمترین هدف های آموزش و پرورش مورد توجه قرارگرفته است.
ساخت کاردستی یکی از راه های پرورش خلاقیت است.
مزایای ساخت کاردستی
به تخیلات بچه ها توجه می شود و می توان آن را به سوی واقعیت سوق داد.
حواس پنج گانه بچه ها رشد می کند.
محیطی برای کسب تجربه و ریسک کردن برای بچه ها به وجود می آید.
بچه ها به داشتن اندیشه های بکر و تازه تشویق می شوند.
جو عاطفی مناسب بین افراد خانواده برقرار می شود.
به عقاید و پیشنهادهای بچه ها توجه می شود و اعتماد به نفسشان را بالا می برد.
بچه ها به شرکت در کارهای گروهی تشویق می شوند و یاد می گیرند کار گروهی برتر از کارهای شخصی است.
حال آیا ارزش ندارد نیم ساعتی را صرف هم کاری با کودکمان، در ساخت کاردستی بکنیم؟
استادی قبل از شروع درس، لیوانی پر از آب را به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند. بعد از شاگردان پرسید: به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟
شاگردان جواب دادند تقریبا400 گرم.
استاد گفت: من هم بدون وزن کردن، نمی دانم دقیقا چقدراست .
اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
شاگردان گفتند: هیچ اتفاقی نمی افتد.
استاد پرسید خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقی می افتد؟
یکی از شاگردان گفت : دست تان کم کم درد می گیرد.
استاد گفت: حق با توست. حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟
شاگرد دیگری جسورانه گفت: دست تان بی حس می شود و به عضلاتتان فشار می آید و فلج می شوند و کارتان به بیمارستان خواهد کشید. از این حرف همه شاگردان خندیدند.
استاد گفت: خیلی خوب است. ولی آیا در این مدت وزن لیوان تغییرکرده است؟
شاگردان جواب دادند: نه. پس چه چیز باعث درد و فشار روی عضلات می شود؟ من چه باید بکنم؟
شاگردان گیج شدند! یکی از آن ها گفت: لیوان را زمین بگذارید.
استاد گفت : دقیقا! مشکلات زندگی هم مثل همین است. اگر آن ها را چند دقیقه در ذهن تان نگه دارید اشکالی ندارد. اما اگر مدت طولانی تری به آن ها فکر کنید، اعصابتان خرد خواهد شد. اگر بیشتر از حد نگه شان دارید، فلج تان می کنند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود.
فکرکردن به مشکلات زندگی مهم است. اما مهم تر آن است که در پایان هر روز و پیش از خواب، آن ها را زمین بگذارید! به این ترتیب تحت فشار قرار نمی گیرید و هر روز صبح سرحال و قوی بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده هر مسئله و چالشی که برایتان پیش می آید، برآیید ...
در آستانه سال جدید قرار داریم. چه خوب است که با خود قرار بگذاریم تا در این سال لیوان های مشکلاتمان را زمین بگذاریم. زندگی همین است ...
پدرها و مادرها به نوجوانانشان خیلی گیر می دهند! چقدر می خوابی؟ چرا اتاقت به هم ریخته است؟ چرا کار نمی کنی؟ چرا بی حوصله ای؟ چقدر زشت شدی؟ این چه قیافه ایه، هیچ لباسی بهت نمی یاد! چرا عصبانی می شی؟ و هزاران گیر دیگر!
این حرف ها تقریبا در همه خانه هایی که نوجوان دارند بارها تکرار می شود. غافل از این که تنها کسی که مقصر نیست همین نوجوان است.
بدن نوجوانان در سن 15 تا 20 سال یک دفعه شروع به رشد سریع می کند. نسبت این رشد با رشد مغز (مخصوصا قسمت جلوی مغز) نامتناسب است و رشد مغز کمی عقب تر می ماند و ناحیه اسفنجی جلوی سر نرم تر و نامتعدل تر می شود.
به همین جهت آنزیم استیل کوئین و بقیه آنزیم ها ترشح کمتری نسبت به حد نرمال دارند. این باعث می شود تا یک نوجوان اخلاقش بد شود و همیشه بهانه بگیرد و برای اهل خانه شاخ و شونه بکشد.
این حد بهانه گیری و لج بازی در دختران نوجوان بیشتر است و دائم به همه چیز گیر می دهند.
بنابراین نباید زیاد به نوجوان گیر داد و یکی به دو کرد!
در این دوران نباید زیاد از مواد غذائی بدون ارزش غذائی مثل انواع فست فود و مواد قندی صنعتی در منزل استفاده کرد. باید سطح ویتامین E بدن این نوجوان را توسط جوانه گندم ، ماش ، جو و کنجد به سطح طبیعی برسانید تا این دوره را سپری کند.
از طرف دیگر رشد سریع بدن در نوجوان انرژی زیادی را مصرف می کند. این باعث می شود نوجوانان پرخور شوند. پس به زیاد خوردن آن ها هم نباید گیر داد. چرا که برای تامین این انرژی نیاز دارند.
هم چنین این رشد سریع باعث بد قیافه شدن آن ها می شود و هیچ لباسی به آن ها نمی آید.
علت بی حوصلگی، خواب آلودگی، حال نداشتن و تنبلی هم همین است. تمام انرژی صرف رشد می شود بنابراین حالی برای نوجوان نمی ماند.
پس درکشان کنید!