خبرگزاری فارس
نویسنده:جعفر محمدی
منبع:عصر ایران
1) هیأت امر به معروف و نهی از منکر در عربستان ، از متنفذترین و پرقدرت ترین جریان های سیاسی-مذهبی این کشور به شمار می رود که در طول سال های اخیر ، به شدت تحت سیطره افکار افراطیون وهابی بوده است به گونه ای که بخش بزرگی از نارضایتی های عمومی در میان مردم عربستان ، به ویژه جوانان سعودی -که سه چهارم جمعیت این کشور را تشکیل می دهند- متوجه عملکردهای تند و متعصبانه آن بوده است.
اخیراً ، پادشاه عربستان ، در اقدامی بی سابقه ، بسیاری از مدیران ارشد این کشور را برکنار یا جابجا نمود که یکی از مهم ترین آنها ، ریاست این هیات بود که طی آن "شیخ عبد العزیز الحمی " رئیس جدید هیات امر به معروف عربستان شد.
وی نسبت به سلفش ،شیخ ابراهیم بن عبدالله الغیث، چهره ای اصلاح طلب و میانه رو به شمار می رود و از این رو ، وهابیون تندرو ، از حضور وی در رأس تشکیلاتی که به آنها قدرت رسمی می دهد ، ناخرسند هستند و به همین دلیل ، در صددند با اعمال نفوذ خود در رده های میانی و پایینی این هیأت ، قدرت نمایی کنند و اجازه تغییر در رویکردهای افراط گرایانه این هیأت را به او ندهند.
حادثه غم انگیز حمله اعضای نهاد امر به معروف و نهی از منکر به شیعیان در مدینه ، بخشی از سناریوی تندروهای افراط گرای وهابی در مقابل اصلاحات صورت گرفته در عربستان است.
در واقع ، برای آنها ، ماجرای مدینه ، محملی برای عرض اندام و اعلام این که " ما هنوز هم فعال مایشاء هستیم " بوده است.
2) در حال حاضر شیعیان عربستان حدود 15درصد جمعیت این کشور را تشکیل میدهند. آنها عمدتاً در استان شرقی ظهران در شهرهای قطیف و احساء سکونت دارند ، هرچند در مناطق دیگر نیز گروه های شیعی به صورت اقلیت زندگی می کنند.
هم اکنون ، افراطیون وهابی ، درصدد این هستند که شیعیان عربستان را ، نه شهروندان این کشور ، که "مزدوران ایران " معرفی کنند و از رهگذر این اتهام ، فشار بر آنها را با توجیهات امنیتی تشدید کنند.
این امر به ویژه پس از آن به طور جدی تری در دستور کار آنها قرار گرفت که از سال گذشته ، دولت عربستان، اندکی از محدودیت ها علیه شیعیان کاست و گماردن آنها در برخی پست های پایین دولتی را بلامانع دانست ، امری که البته بروز جدی نداشته و بیشتر در حد شعار باقی مانده است ولی همین اندازه که سعودی ها حتی در حد سخن ، وارد این مقوله شده اند ، پیشرفت قابل توجهی در ساختار غیرمنعطف حکومت ریاض به شمار می رود.
3) حادثه حمله مأموران هیأت امر به معروف و نهی از منکر عربستان به شیعیان در مدینه ، هر چند دستپخت این هیأت بود و نه یک مأموریت دولتی ، اما از آنجا که این تشکل ، یک نهاد دولتی است و رئیس آن از طرف پادشاه عربستان منصوب می شود ، چیزی مسؤولیت دولت عربستان نمی کاهد؛ چه آن که در این حادثه عده ای از زائران بی گناه حضرت رسول اکرم(ص) که برای زیارت و دعا در مدینه الرسول گردآمده بودند ، مورد حملات بی رحمانه نیروهای هیأت امر به معروف واقع شدند.
حال پرسش اینجاست که در قبال این رویداد غمبار ، چه واکنشی باید از سوی ایران صورت بگیرد.
بدیهی است که نهادهای مذهبی و مراجع دینی ، نه به عنوان صدایی از ایران ،بلکه در قالب حمایت از همکیشان مظلوم شان ، باید واکنش نشان دهند که البته این اتفاق رخ داده و بسیاری از مراجع ، بیانیه هایی در حمایت از شیعیان عربستان و محکومیت آزار آنها توسط سعودی ها صادر کرده اند.
اما دولت و در معنایی فراتر ، حکومت ایران ، بایستی رویکرد دیگرگونه ای در قبال این واقعه اتخاذ کند.
واقعیت این است که تندورهای وهابی ، انتظار داشتند حکومت ایران ، همان گونه که در ماجرای غزه ، با تمام وجود وارد عرصه شد و حمایت آشکار خویش را از مردم غزه اعلام کرد و حتی از مسلح ساختن فلسطینیان سخن گفت ، این بار نیز در این ماجرا ، ورودی "تمام قد " داشته باشد تا بتوانند برای فرضیه خود مبنی بر "مزدور ایران " بودن شیعیان عربستان ، تأییدیه بگیرند و یک ناآرامی و زد و خورد انتظامی بین چند زائر شیعه و ماموران سعودی در مدینه را به یک مساله بزرگ که با "امنیت ملی عربستان "گره خورده است ، تبدیل نمایند.
مساله کاملا روشن است؛ اگر در داخل ایران برخوری بین پلیس و یک گروه پدید آید و بلافاصله یک دولت خارجی رسماً از آن گروه حمایت کند ، آیا حکومت ایران نسبت به آن گروه بدبین تر و سخت گیرتر نمی شود؟
هر چند در ایران نیز برخی گروه ها با مطرح کردن شعار حمایت از شیعیان ، سعی در ایجاد چنین فضایی را دارند ولی به نظر می رسد ، مجموعه حکومت ایران، رویکرد منطقی تری را در این ماجرا اتخاذ کرده و آن واگذاشتن تقابل با این حرکت ناروای سعودی ها به مراجع دینی و رسانه های غیر دولتی است.
نتیجه این تاکتیک نیز ، البته برای شیعیان عربستان مثبت بود به گونه ای که بازداشت شدگان شیعه ، آزاد شدند و این درحالی است که اگر دولت ایران مستقیماً وارد گود می شد و برای نشان دادن غیرت شیعی خود ، تندی می کرد ، قطعاً بازداشت شدگان ، آزاد نمی شدند و تا مدت نامعلومی باید پاسخگوی این اتهام می بودند که مأموریت شما از جانب ایران چه بوده است؟!
این ، یک امر مسلم است که گاهی اوقات ، دفاع بد و ایجاد هیاهو و جنجال ، بیشتر به نفع طرف مقابل تمام می شود نه به سود کسی که برای دفاع از او وارد میدان شده ایم ؛ سیاست ایران در قبال واقعه مدینه می توانست مصداق "دوستی خاله خرسه " باشد و منجر به تشدید فشار بر شیعیان مظلوم عربستان گردد که خوشبختانه نشد.
گذشته از این، دادن رنگ و بوی ایرانی به واقعه مدینه ، می توانست اهرم فشاری در دست تندروهای وهابی عربستان باشد که با اتکای به آن ، اصلاحات ولو کمرنگ صورت گرفته در این کشور را تحت الشعاع قرار دهند.
تجربه اصلاحات در کشورهای جهان سوم - که نمونه اش را در ایران شاهد بوده ایم- نشان می دهد یکی از سلاح های نیروهای مخالف اصلاحات ، "انگ ارتباطات خارجی پدیده های داخلی " است ، زیرا این اتهام ، در اکثر موارد نه قابل اثبات است و نه فرصتی برای رد آن به وجود می آید و این برزخ ، موقعیت مناسبی برای تخریب اصلاحات و مرتبط داشتن آن با امنیت ملی و مداخله بیگانگان و چیزهایی از این قبیل است.
بی گمان، لابی های وهابیون در ریاض ، برای به شکست کشاندن حرکت نیم بند اصلاحات در عربستان و امنیتی کردن موضوع "شیعه " در این کشور، بسیار خرسند خواهند شد که ایران ورود خود به این مسأله را رسماً و مثلاً از طریق سخنگوی دولت یا وزارت خارجه ، اعلام دارد تا هیزم لازم -و البته رایگان - از سوی تهران ، برای برافروختن آتش بهانه ها ، به آنها برسد که البته ، سیاست اعلامی ایران ، تا کنون چنین نبوده است چرا که راه های بهتر و مؤثرتری برای کمک به شیعیان عربستان وجود دارد.