خبرگزاری فارس
منبع: سایت تابناک
کوچههایی که برای غیریهودیان بنبست است
«به طور مسلم، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان را یهود و مشرکان خواهی یافت.» سوره مائده ـ آیه 82
در التهاب حملات شدید ارتش یهودی به غزه، چند تن از خاخامهای بزرگ یهودی، فتاوی بهتآور و مشمئزکنندهای را صادر کردند که در لابهلای اخبار جنگ گم شد. به گزارش شبکه العربیه و روزنامه سعودی الوطن، خاخام «مردخای الیاهو» که در گذشته خاخام اعظم اسرائیل بوده است، در فتوایی برای سردمداران اسرائیلی، تاکید کرد که قتل مردم عادی در غزه، امری مشروع و حتی واجب است و کشتار آنان برای حفظ جان یک یهودی، مجاز است. همزمان با این فتوا، خاخام «ئیسرائیل روزین» نیز اعلام کرد: قتل هر کس که کینه اسرائیل را در دل داشته باشد، واجب است. «واجب است مردان، کودکان و حتی شیرخواران، زنان و کهنسالان آنان کشته شوند و حتی چهارپایان آنان.»
«شلموا الیاهو»، خاخام بزرگ صفد نیز در همراهی با سایر خاخامها حکم میدهد: «اگر100 نفر از فلسطینیها را بکشیم ولی باز نایستند، باید 1000 نفر را بکشیم. اگر بازهم متوقف نشوند باید 10 هزار نفر را بکشیم و همینطور پیش برویم. حتی اگر تعداد کشتههای آنان به یک میلیون برسد، باید به کشتار ادامه داد؛ هر چند که این کار وقت زیادی را بگیرد.»
اما رسواترین فتوا از آن افراطیترین خاخام اسرائیل است که حزب تندرو «شاس» را رهبری میکند. خاخام «عوبادیا یوسف» فتوا میدهد: «یهودیان علاوه بر بمباران خانههای فلسطینیان و قتلعام تمام ساکنان آن حتی کودکان و زنان، اجازه تعرض و تجاوز به زنان فلسطینی را در بسترهایشان دارند.»(1)
برای آشنایی خواننده با تفکرات پیروان آیین یهود، نگاهی گذرا به گذشته فکری بزرگان قوم ضروری است. زیرا با آشنایی زیرساختهای اعتقادی یهود میتوان ریشه صدور احکام نژادپرستانه فوق را درک نمود. به همین علت کمی به گذشته بر میگردیم و در کاخ فرعون مصر حضور پیدا میکنیم.
فرعون از مشاورین خود میخواهد پاسخ این سؤال را پیدا نمایند که چرا قوم بنیاسرائیل علیرغم گذشت چند دهه از اقامت مشقت بار در مصر همچنان به عنوان یک قوم استوار بر جای ماندهاند؟
نخبگان پس از مشاوره، تفکر و تعقل بسیار، دلایل زیر را منشاء دوام قومیت در بنی اسرائیل دانسته و به فرعون اعلام میکنند:
- محل سکونت این قوم جدا از سایر مصریان است. آنان هرگز در مصر پراکنده نشده و در «جوشن» بهترین قسمت خاک مصر در محلهها به صورت دسته جمعی سکنی گزیدند.
- به همین علت، فرهنگ و سنتهای قومی دینی آنان مصون مانده و چه بسا به ساختارهای تمدن مصر نیز آسیب رساندهاند.
- یهودیان هرگز از مصریان دختری به زنی نگرفته و دختری نیز به مردان آنان ندادهاند تا خلوص خونی آنان محفوظ بماند.
- هرگز غیر یهود را به پذیرش آیین خود ترغیب نکرده و اجازه پذیرش سایر مرامها و مسلکها را به آحاد قوم نمیدهند.
- باهوش و زیرکند.
- رهبران و عقلای آنان نقش موثری در حفظ و تداوم فرهیختگی قوم داشتهاند.
با توجه به نظرات مشاورین و خوابی که فرعون را آشفته نموده بود، وی به فکر از بین بردن بنیاسرائیل افتاد و در این راه از راهکارهای نخبگان و منجمین دربار کمک گرفت و آنان نیز بر نابودی فرسایشی قوم یهود از طریق کشتن نوزادان ذکور، صحه گذاشتند.
هدف این بود که در سالهای آینده و بر اثر فقدان مردان جوان در بنیاسرائیل، دختران آنان مجبور شوند برای تشکیل خانواده با مردان مصری ازدواج نمایند و این اتفاق طی چند سال منجر به از بین رفتن قوم بنیاسرائیل میگردید. البته این نظریه تحقق نیافت و تبدیل به جریانی به نفع قوم بنیاسرائیل گردید. زیرا موفق شدند رهبر آینده قوم را به درون کاخ نفوذ داده و سلامتی وی را توسط دشمن خود تضمین نمایند. (2)
قرنها از آن تاریخ گذشت تا در سال 1789 میلادی، فرانکلین رئیس جمهور وقت آمریکا به نتایج فرعون که دیگر در اهرام ثلاثه به خوابی سنگین فرو رفته بود برسد. فرانکلین در جمع مخاطبین خود اینچنین از فرزندان عبری یاد میکند:
«خطر بزرگی ایالات متحده آمریکا را تهدید میکند. این خطر از سوی یهودیانی است که به این سرزمین مهاجرت کرده و در آن اقامت میکنند. آنها در عزم ملت خلل وارد آورده و منش تجارت شرافتمندانه را متزلزل میسازند. هرگز با بقیه مردم در هم آمیخته نشده، بلکه دولتی را درون این دولت ایجاد میکنند و مردم را در خفقان مالی قرار خواهند داد، همانگونه که این کار را در پرتغال و اسپانیا انجام دادند.»
«من به آقایانی هشدار میدهم که یهودیان را از مهاجرت به اینجا منع نکردند. بطور حتم فرزندانتان در پای گورهایتان شما را نفرین و لعنت خواهند کرد. یهودیان حتی اگر ده نسل در میان ما زندگی کنند، باز هم کردار و منششان با ما فرق میکند.» (3)
اما چرا با گذشت قرنها، فرعون و فرانکلین به یک نتیجه واحد میرسند و هر دو به نسبت درک و فهمشان به آیندگان هشدار میدهند.
چرایی این مسأله و دهها سؤال دیگر را باید در کوچه پس کوچه اعتقادی جماعت یهود جستجو کرد. جایی که اسم کوچههای پرپیچ و خم آن را تورات، تلمود، هلاخا، زهر، قبالا و … گذاشتهاند. (4) کوچههایی که برای غیر یهودیان بن بست بوده و قدم زدن در آن سرگیجه و تهوع آور است. !
ادعای برتری نژادی بنیاسرائیل که منجر به جدایی تعمدی آنان از سایر ابناء بشر گردیده، از کتب فوق و اندیشههای قومی بزرگان یهود که در این کتب مستـتر میباشد، الهام گرفته است و این ادعای موهوم با توجه به اقتدار بنیاسرائیل در ادوار مختلف تاریخ از شدت و ضعف زیادی برخوردار بوده است. خاخام کُهِن در تلمود مینویسد: «ساکنان دنیا به دو دسته تقسیم میشوند: ملت اسرائیل و سایر ملتها. ملت اسرائیل قوم برگزیده و اصل اساسی دنیا میباشد!» (5)
آری زمانی در آیین یهود، خوارج قوم (مسیحیان) مستوجب شنیعترین اهانتها و نفرینها بودند(6) و امروز فلسطینیان به انواع حیوانات موذی تشبیه شده و لیاقت بدترین توهینها را دارند. «رافائل ایتان» از سرکردگان قتل عام فجیع صبرا و شتیلا در تایید این ادعا اظهار میدارد: «عربها جیرجیرکهایی هستند که باید بدترین خشونتها را علیه آنها بکار ببریم، اعراب هیچ حقی بر ما ندارند، آنها باید در خدمت دولت ما باشند.» (7)
«ژابوتیسنگی» (1940-1880) از ایدئولوگهای صهیونیسم در 1904 طی مقالهای درباره حفاظت از خالص ماندن نژاد یهودی مینویسد: «منشا احساسات ملی هرکسی را باید فقط در خون و خصوصیات فیزیکی نژاد او جستجو کرد... بنابراین فقط آن قومی میتواند دارای هویت ملی باشد که همبستگی ملی خود را همیشه و به هر قیمتی حفظ کرده باشد و چون همبستگی ملی نیز فقط با خالص ماندن نژاد حفظ خواهد شد بنابراین ما یهودیان ناچاریم برای خود سرزمینی داشته باشیم تا از اختلاط با دیگر نژادها مصون بمانیم.»(8)
دین نیز نقش تعیین کنندهای در نژاد پرستی صهیونیسم داشته است و خاخامهای یهودی همیشه بازیگر نقش اول این صحنه اعتقادی! بودهاند. دانشمندان یهود به این اصل بنیادین معتقد بودند که اسرائیل قوم برگزیده خدا بوده و این اعتقاد را در کتب مذهبی یهود نیز رواج دادهاند. این تفکر در روایت تلمودی زیر به خوبی بیان شده است:
«هنگامی که خدای حاضر در همه جا خود را عیان ساخت تا تورات را به بنی اسرائیل عطا کند، او خود را نه تنها بر ایشان، بلکه برهمه ملل جهان ظاهر کرد. او نخست به نزد فرزندان «عیسو» پسر اسحاق رفت و بدیشان گفت: آیا تورات را قبول میکنید؟ پرسیدند در تورات چه نوشته است؟ خداوند فرمود: یکی از فرامین، این است قتل مکن. پس در پاسخ گفتند: ای پروردگار عالم ما نمیتوانیم چنین توراتی را قبول کنیم زیرا خصلت و فطرت جد ما عیسو خونریزی و آدمکشی بوده است. پس خداوند به نزد «بنیعون و موآب» رفت و بدیشان گفت: آیا تورات را قبول میکنید؟ پرسیدند در این تورات چه نوشته است؟ خداوند در جواب گفت: یکی از احکامش این است که زنا مکن. گفتند: ای پروردگار عالم برای ما ممکن نیست که چنین توراتی را بپذیریم زیرا بنیاد ملتهای ما بر روی زنا استوار بوده است و چنانکه گفته شده است هر دو دختر لوط از پدر خود آبستن شدند. ملتی نماند که خداوند نزد آنها نرفته و قبول تورات را به ایشان پیشنهاد نکرده باشد و فقط بنیاسرائیل آن راپذیرفتند.»
بر همین اساس و تایید برتری نژاد یهود توسط خداوند، (البته به زعم یهودیان) فقهای ایشان هر گونه اقدام نژادی را نه تنها ضروری بلکه واجب دینی بر شمرده و به همین علت یک یهودی هر نوع عملی را که به حفظ برتری نژادی بینجامد ثواب میانگارد.
«ابن میمون» (هارامبام 1302-1135) از بزرگترین فقهای یهود و به روایتی موسای دوم یهودیان در رعایت اعمال روز سبت (شنبه روز تعطیل و مقدس یهودیان که انجام بسیاری از اعمال در این روز برای آنان ممنوع شده است) حکم میدهد: «حتی در برابر دستمزد نباید به یک زن غیر یهودی که روز سبت در حال زایمان است یاری رساند، از خصومت نیز نباید بیمی به دل راه داد. حتی زمانی که با چنین کمکی بیحرمتی به سبت نیز در کار نباشد. یا خاخام «اکیوا اگرا» (متوفی به سال 1838 میلادی) مقرر میدارد: «یهودیان حق ندارند یک کشتی به خطر افتاده را در روز سبت نجات دهند اگر اطلاع قطعی ندارند که کشتی یهودیانی را جابجا میکند، چه، بیشتر مسافران کشتی از غیر یهودیان است.»
قومی که برای نجات یک زن در حال زایمان و مسافران درحال غرق شدن که غیر یهودی هستند هیچ ارزشی قائل نمیباشد، وقتی پای حفظ جان یک یهودی در میان باشد، تمام احکام قطعی خود را زیر پا میگذارد. در منابع یهودی از نجات جان به عنوان «پیقوح نفش» یادشده و نجات جان یهودی از فریضههای بزرگ که هر ثواب دیگر تورات را تحت الشعاع قرار میدهد بر شمرده شده است. این فریضه در مواردی حتی باعث عدم رعایت قوانین سبت میگردد و ثواب نیز محسوب میشود.
«اریه نیومن» درباره تقدس زندگی عبریان مینویسد: «... و یکی از ارزشهای بلند پایه آیین یهود حیات انسان است. (9) یک ضرب المثل یهودی میگوید سبت به خاطر انسان آفریده شده ونه انسان به خاطر سبت!» (10)
«درباره تفاوت ارزش جان یک یهودی با غیر یهودی منابع متعددی موجود است. برابر قوانین مذهبی، قتل یک یهودی گناهی کبیره محسوب شده و یکی از سه گناهی است که از همه گناهها زشتتر است. دادگاههای مذهبی دستور دارند که هر قاتل یک یهودی را حتی در ورای حوزه اختیارات عادی خویش تنبیه نمایند؛ زیرا خاخام «آوینر» میگوید همیشه جرم مرتکب شده علیه یک یهودی مهمتر از همان جرم علیه غیر یهودیان است. (11) اما اگر قربانی یک غیر یهودی باشد «ابن میمون» میگوید آن یهودی قاتل اگر به عمد غیر یهودی را به قتل رسانیده، تنها گناه خلاف قوانین آسمانی را مرتکب شده است و اگر بطور غیر مستقیم باعث مرگ یک بیگانه شده باشد به هیچ روی گناهی مرتکب نشده است.» (12) در ادامه یکی از معروفترین مفسران تلمود خاخام «داوید هلوی» چگونگی مرگ غیر مستقیم را تشریح میکند: «در مورد یک بیگانه نباید برای آزار او دست بلند کرد، بلکه میتوان او را بطورغیر مستقیم آزار رساند. مثلاً با ربودن نردبان، زمانی که او در گودالی افتاده است!» (13)
با پیدایش رژیم صهیونیستی و احساس امنیت ناشی از قدرت این غده سرطانی در دنیا، فقهای قوم نیز عقدههای فرو خورده چند هزارساله را گشودند و پرده از رازهای مخوف و دهشتناک دین تحریف شده موسی(ع) کنار زدند. اینک سرنوشت صهیونیسم و شریعت تحریف شده موسی در هم گره خورده است و بقای هر یک در گرو حفظ دیگری میباشد. «ناتان وینستوک» در کتاب خود تحت عنوان صهیونیسم علیه اسرائیل مینویسد:
«علت اینکه کهنهاندیشی و ارتجاع، خاخامهای اسرائیل را فرا میگیرد این است که عرفان صهیونیستی تنها با توسل به آیین یهود میتواند حالت انسجام پیدا کند. اگر مفاهیمی چون قوم برگزیده و سرزمین موعود را حذف کنید پایههای صهیونیسم فرو خواهند ریخت. به همین دلیل احزاب مذهبی قدرت خود را بصورت متناقضی از تبانی و همدستی با صهیونیستها به دست میآورند. ساختار درونی صهیونیسم اسرائیل، تقویت حاکمیت مذهبیون را بر رهبران این کشور تحمیل کرده است. این حزب سوسیال دموکراتMAPAI بود که با تشویق «بن گوریون» دروس مذهبی را بصورت اجباری در برنامه درسی مدارس وارد کرد، نه احزاب مذهبی.» (14)
رهبران صهیون از طریق فتاوی ربیهای بنیاسرائیل توانستند ایده کذایی سرزمین موعود را به سایر یهودیان تلقین نمایند تا این ایده نقش آرمانی بخود بگیرد. «موشه دایان» از رهبران پیشگام در قتل عام مسلمانان در 16 اوت 1987 در روزنامه «جورزالم پست»، چنین مینویسد: «ما اگر تورات را داریم و خود را ملت تورات میدانیم، باید تمام سرزمینهایی که در تورات آمده است را نیز داشته باشیم. فلسطینیان باید همانند سگها زندگی کنند، هرکسی هم که خوشش نمیآید از اینجا برود.» (15)
رهبران یهودی در سال 1953 و از طریق صندوق ملی یهود به طرح توراتی خود اعتبار قانونی نیز بخشیدند. بر اساس قوانین این صندوق، زمینهای تحت مالکیت، تنها به یهودیان قابل اجاره و فروش است و هیچ غیر یهودی حتی کسانی که به زور این زمینها از آنها گرفته شده هم حق اجاره این زمین را ندارند. از نظر صندوق، زمینهای عربی مصادره شده، وقف ابدی یهودیان است.
اما قانون صندوق بر اساس چه مستندات دینی است؟
«هلاخا» بر یهودیان ممنوع میکند که اموال غیر منقول(کشتزارها و خانهها) را به بیگانگان در سرزمین اسرائیل بفروشند. در سوریه مجاز هستند که خانهها و نه کشتزارها را بفروشند. اجاره یک خانه در سرزمین اسرائیل به یک بیگانه به دو شرط داده میشود. یکی خانه نه به عنوان مسکن، بلکه به عنوان انبار یا برای سایر مصارف بکار رود. دوم، به بیگانگان بیش از دو خانه هم جوار اجاره داده نشود. حضور موقت بیگانگان تنها زمانی تحمل میگردد که یهودیان در تبعید باشند یا بیگانگان قدرتمندتر از یهودیان باشند.
پس اگر یهودیان بهاندازه کافی قدرتمند باشند وظیفه مذهبی آنان اخراج فلسطینیان است. خاخامهای متنفذی که در میان افسران اسرائیلی پیروان متعددی دارند، فلسطینیان را به ملتهای قدیمی همانند میکنند. امری که بالفعل، فرمانهایی از این قبیل میدهد: «تو هیچ جنبندهای را زنده بر جای نخواهی گذاشت.»(16)
«هرتزل» بنیانگذار جنبش صهیونیسم در کتاب خود بنام دولت یهودی، فلسطینیان را اینگونه توصیف میکند: «فرض کنیم که خواهان پاکسازی یک کشور از حیوانات درنده آن باشیم، بدیهی است که ما تیر و کمان بر نخواهیم داشت تا تک تک بدنبال خرسها برویم. بلکه یک برنامه شکار دسته جمعی ترتیب داده و با استفاده از ارتشی با تیراندازان ماهر و پرتاب بمبهای قوی آنان را از بین خواهیم برد.» (17)
برای از بین بردن خرسها(به زعم هرتزل) نیاز به توجیه مذهبی احساس میشد، پس ماشین توراتی خاخامها شروع بکار کرد و انواع مستندات تاریخی چند هزارساله!!! برای اقدامات نژادپرستانه بنی اسرائیل کشف گردید! این استفتائات تاریخی، دستاویز لازم را برای حکام صهیونیستی جهت همسو کردن آحاد ملت یهود در انجام هرگونه اقدامی فراهم کرد.
روزنامه «هاآرتص» مورخه 15 فوریه 1995، در مورد شرطی کردن کودکان در مدارس، به بیان نظرات یکی از آموزگاران میپردازد: «تحقیقی که اخیراً توسط پروفسور «بارتال» استاد دانشگاه تل آویو انجام شده، نشان میدهد که نظام آموزشی اسرائیل تا چه حد برای توجیه مواضع خود در جنگ با اعراب بسیج شده است. آموزش مربوط به هولوکاست و کشتار یهودیان ذهنیتی را در اسرائیل بوجود آورده است که یهودیان از دیگران برترند و همواره حق به جانب آنهاست.»
بارتال این حقایق را در میان 107 کتاب تاریخی و متونی که امسال مورد تایید وزارت آموزش و پرورش قرار گرفتهاند یافته است. در کتب تاریخی عملاً هیچ حرفی از صلح به میان نیامده است و اگر در این مورد سخنی گفته شده، از آن به عنوان خیال واهی یاد شده است.
کشیش «کلود راینود» نیز در کتابش تحت عنوان لبنان ـ فلسطین مینویسد: «یکی از اساتید دانشگاه تل آویو به نام «تامارین» فرمهایی را در میان هزاران دانشآموز یهودی توزیع کرد که در آن نوشته شده بود: شما چکیده زیر را از کتاب یوشع(یوشع جانشین و پیامبر پس از موسی علیه السلام بودکه نقش بسزایی در پیروزی بنیاسرائیل در جنگهای قومی داشت) میشناسید: «مردم به سوی شهر اریحا سرازیر شدند وآن را تسخیر کردند وکسانی را که در آن زندگی میکردند اعم از زن وبچه و پیرمرد، همه را کشتند.» اکنون به دو سوال زیر پاسخ دهید:
- به نظر شما یوشع و قوم بنی اسرائیل کار خوبی کردهاند یا خیر؟
- فرض کنید ارتش اسرائیل در جریان جنگ، یک روستای عرب نشین را تسخیر میکند، آیا باید با اهالی آن همان کاری را بکنند که یوشع با اهالی اریحا کرد یا خیر؟
در سال 1972 استاد دانشگاه تامارین به دلیل افشای نتایج دهشتناک این تحقیق از دانشگاه تل آویو اخراج شد. 70 درصد سوال شوندگان به هر دو سوال پاسخ مثبت داده بودند. (18)
در سال 1979 وزارت آموزش و پرورش اسرائیل اعلام کرد که آموزش نسل کشی برای دانش آموزان سال آخر دبیرستان، اجباری است. کنیست (مجلس) نیز در 26 مارس 1980 به شناخت و خاطره این نسل کشی و قهرمانی رای مثبت داد. پس از آن مسأله نسل کشی در مدارس ابتدایی و دبیرستان تدریس میشود و 20 درصد از برنامه درس تاریخ و امتحانات پایان سال را تشکیل میدهد. (19)
فرزندان بنیاسرائیل را با سینههایی آکنده از نفرت وکینه از غیر یهودیان، در مدارس پرورش میدهند تا به هنگام بلوغ با انگیزه نژادپرستی و اعتقاد قلبی به برتری قومی وارد ارتش توراتی شوند، جائیکه به آنان تعلیم میدهند چگونه بر اساس آموزههای تلمود غیر یهودیان را قتلعام کنند. سربازان هر روز هدف خود را تکرار میکنند: «دستیابی به امپراطوری تعیین شده در کتاب مقدس والگوی یوشع در کشتار کنعانیان.»
«منوخیم باراش» در سال 1974 در روزنامه «یدیعوت آحارونوت» از متن توراتی برای توصیف رفتار اسرائیل با فلسطینیها بهره میگیرد: «ما برای تسلط بر سرزمینی که خدا به ابراهیم وعده داده است باید از شیوه یوشع برای فتح سرزمین اسرائیل پیروی کنیم و طبق دستورات تورات در این سرزمین مستقر شویم. در این سرزمین جایی برای سایر اقوام، غیر از بنیاسرائیل وجود ندارد. این بدان معناست که ما باید تمام کسانی را که در آن ساکن هستند بیرون برانیم… این جنگ، مقدس است که تورات خواهان آن است.»(20)
برنامه شرطی کردن فرزندان بنی اسرائیل در ارتش نیز ادامه مییابد. این کار با کتاب مقدمه تورات نوشته «خاخام گادناوون»، خاخام اعظم ارتش اسرائیل شروع شده است. روزنامه «هاآرتص» در تاریخ 22 ژانویه 1996 در این خصوص مینویسد: «یافتن عبارتی دلخراشتر از مقدمه تورات که اکنون در اختیار سربازان جوان ارتش میباشد، برای سیاسی کردن متون مقدس با تحریف پیام جهانشمول آنها بسیار دشوار است.»
در این کتاب، تورات به عنوان سرمایهای معرفی شده است که مختص یهودیان است و حق مسلم یهودیان را برای تصاحب زمینهای اجدادی خود به رسمیت شناخته است و دلیل حضور دائمی یهودیان در این سرزمین نیز همین تورات است. خاخام گادناوون مقدمه کتاب خود را با آیه چهارم از باب بیستم سفر لاویان به پایان میرساند. «…زیرا خداوند در کنار توست و با تو علیه دشمنانت مبارزه میکند و پیروزی را برای تو به ارمغان میآورد.»(21)
ارتش برای تکمیل این مقدمه قوم مدارانه، اطلسی را به تورات ضمیمه کرده است بنحوی که هر سربازی میتواند نقشه اسرائیل بزرگ را که نه تنها جوده و سامری، بلکه اردن را نیز شامل میشود، در آن بیابد. نقشه دیگر به عنوان «سرزمین داده شده از سوی خدا به قوم یهود» با توجه به آیه مشهور در مورد سرزمینی که از ساحل مصر شروع و به رود فرات ختم میشود، تنظیم شده است. (22)
فقهای بنی اسرائیل با مستمسک قراردادن احکام تلمودی، جوانان یهودی را برای نسل کشی و قتل عام اقوام دیگر تشویق میکنند. خاخام «آ. آویدان» در کتاب خود بنام پاکی سلاحها در پرتو «هلاخا» مینویسد: «وقتی نیروهای ما در طول یک جنگ و یا در جریان یک تعقیب مسلحانه و یا یک حمله هوایی، به غیر نظامیانی برخورد میکنند که مطمئن نیستند این غیر نظامیان، گزندی به آنها نخواهند رساند، مطابق تعالیم هلاخا میتوان و حتی باید آنها را کشت… در هیچ حالتی نمیتوان به یک عرب اعتماد کرد، حتی اگر حالت متمدن داشته باشد.»(23) به همین علت وقتی پس از فاجعه «جنین»، وزیر دادگستری اسرائیل، از اینکه نتوانستند فلسطینیان بیشتری را بکشند اعلام تاسف نمود! کسی تعجب نکرد. (24)
با توجه به آموختههای بالا، میتوان درک کرد که چرا نظامیان اسرائیلی بدون هرگونه عذاب وجدان غیر یهودیان را قتل عام میکنند. روزنامه «کل هایر» در تاریخ 10 مه 1996 با 5 نفر از سربازانی که فاجعه انسانی «قانا» را در عملیات موسوم به «خوشههای خشم» به وجود آوردند مصاحبهای انجام داد:
سوال: آیا پس از کشتار زنان و کودکان لبنانی دچار عذاب وجدان نشدید؟
جواب: ما تنها به وظیفه خود عمل کردیم. وانگهی کسی نظر ما را نپرسید.
سوال: اگر کسی نظر شما را میپرسید چکار میکردید؟
جواب: گلولههای بیشتری شلیک میکردیم و اعراب بیشتری را میکشتیم.
داعیه برتری نژادی بنیاسرائیل بسیار فراتر از چند مصداق میباشد. این قوم تا آنجا پیش رفته است که بزرگان آن مدعی حیوانیت سایر اقوام میباشند و نگاه پست خداوند را به سایر مخلوقات تبلیغ میکنند. خاخام «آیزنبرگ» در کتاب خود به نام تاریخ یهودیان مینویسد: «انسان هر چه یهودیتر باشد، انسانتر است.» «الی وایزل» نیز در اثری بنام اقامه تلمودی مینویسد: «یهودی از هر انسانی، به بشریت نزدیکتر است.» «هلاخا» میگوید: «غیر یهودیان دروغگویان مادرزاد هستند.» همچنین بر یهودیان ممنوع است حتی زنی را که به یهودیت گرویده است به همسری اختیار نمایند چرا که هلاخا این اصل را وضع مینمایند که هر زن غیر یهودی یک روسپی است. دادن صدقه و هرنوع هبه را به غیر یهود ممنوع میکنند و امر میکنند از وام گیرندگان غیر یهودی سنگینترین نرخها را طلب کنید. قاطعانه بازگرداندن اشیا گمشده یک غیر یهودی را منع میکنند و فریب در معاملات با غیر یهودیان را جایز میشمارند. خاخام «مایر کاهانا» در نیویورک فتوا میدهد اعراب را باید به دریا بریزیم و «آریل شارون» قصاب فلسطینیها نیز آنان را به پشههای مرداب تشبیه میکند. و… (25)
آری اینک به خوبی فلسفه صدور فتواهای خاخامهای یهودی علیه اعراب غزه را درک خواهیم کرد. اکنون متوجه میشویم که این قبیل فتاوی، ریشه در تورات و تلمود بنیاسرائیل دارد که قاطبه قوم بر اصالت آن صحه میگذارند و کشتار زنان و کودکان بیگناه غزه را مشروع میدانند. این تفکرات پست و پلید، یهودیان اسرائیلی را به حیواناتی بدل نموده که مصداق همان فرمایشات مقام معظم رهبری هستند، یعنی: گرگ وحشی. !
منابع و ماخذ:
1- نقل از: روزنامه جمهوری اسلامی، سهشنبه 1 بهمن 1387، ص2
2- سرویسهای جاسوسی اسرائیل از داستان فوق و سایر داستانهای تورات به عنوان کیسهای اطلاعاتی بهرهبرداری کرده و آنها را در دانشکدههای اطلاعاتی تدریس مینمایند. (توضیح اینکه یهودیان قداستی را که مسلمانان برای پیامبران قائل میباشند محترم نمیشمارند. جهت اطلاع بیشتر یکبار مطالعه تورات بیفایده نخواهد بود.)
3- سایت اینترنتی خبرگزاری ج. ا. ا.
4- تورات: جزیی از کتاب مقدس میباشد که عهد عتیق نام دارد. شامل پنج قسمت یا پنج سفر(کتاب) است به نامهای پیدایش، خروج، لاویان، اعداد، تثنیه. این کتاب توسط بزرگان یهود تحریف گردید و قرآن نیز این تحریف را تایید نمود.
تلمود: جمیع استفتائات و نظریات فقهی دانشمندان و خاخامهای بنیاسرائیل است که الگوی رفتاری یهودیان را در زندگی معین میکند.
زهر: کتاب رسمی فرقه رازآمیز کابالیستها (قبالا. قباله) میباشد که نوشتههایی رمز آلود در تفسیر و تاویل تورات دارد.
هلاخا: به معنای راه و روش و مربوط به احکام شرعی یهودیان است که باید به پیروی از فرامین تورات انجام شود.
5- محاکمه صهیونیسم اسرائیل، نوشته روژه گارودی، ترجمه جعفر یاره، احمد نخستین، مجید خلیل زاده. انتشارات موسسه کیهان، سال 1380، صفحه 42
6- همه منابع یهودی از اعدام حضرت عیسی علیه السلام خبر میدهند و مسئولیت آن را با غرور برعهده میگیرند.
تلمود علاوه بر یکسری اتهامات جنسی رکیک علیه پیغمبر خدا، میگوید که کیفر او در دوزخ این است که در حمامی از مدفوع جوشان افکنده شود.
7- مجله نداالقدس، سال سوم، 1/11/1380، صفحه 32
8- مجله افق بینا، سال سوم، 1380، شماره 15، صفحه 23
9- خاخام کوهن در کتاب خود که درباره تلمود منتشر شده است (انتشارات مایوت. صفحه 269) چنین مینویسد: در تلمود وقتی از کلمه همنوع (انسان) استفاده میشود منظور متمایز کردن یهودی از کافر است. این تنها تفسیری است که رسماً پذیرفته شده است و به کودکان در دبستان و به سربازان در ارتش و به مردم در رسانهها آموزش داده میشود.
10- واژههای فرهنگ یهود، انتشارات انجمن جوامع یهودی تل آویو، چاپ اورشلیم، 1977 میلادی.
11- محاکمه صهیونیسم اسرائیل، نوشته روژه گارودی، ترجمه جعفر یاره، احمد نخستین، مجید خلیل زاده، انتشارات موسسه کیهان، سال 1380. نقل از روزنامه کیهان، مورخه 12/5/1378
12- تاریخ یهود مذهب یهود بار سنگین سه هزار ساله، نوشته اسرائیل شاهاک، ترجمه مرحوم مجید شریف، انتشارات چاپخش، 1376
13- همان منبع. ضمناً روژه گارودی نیز به بررسی سرنوشت تعدادی از این قاتلین مقدس! پرداخته است:
- در 16 سپتامبر 1948 کنت برنارد مسیحی گزارشی موسوم به648 A را تسلیم سازمان ملل نمود که تاراج وسیع صهیونیستها و خراب کردن روستاها بوسیله یهودیان را تشریح میکرد. فردای آنروز یهودیان وی را در بیت المقدس به قتل رساندند. ناتان فریدمن یلین قاتل او به 5 سال زندان محکوم گردید اما پس از مدتی تبرئه و در سال 1960 به عنوان نماینده مجلس انتخاب گردید. !
- لرد مویان وزیر امورخارجه بریتانیا در 1942 اعلام کرد یهودیان امروزی، فرزندان عبریون گذشته نیستند و ادعای آنان در مورد سرزمین مقدس غیر قانونی است. وی برای این حرف جانش را از دست داد. و جالب اینکه 31 سال بعد فاش شد اجساد دو قاتل وی که از گروه تروریستی اشترن به رهبری شامیر بودند در بنای یادبود قهرمانان دفن شدهاند.
- باروخ گلدشتاین قاتل 29 نمازگزار عرب نیز همانند سایر قاتلین مقدس مورد تمجید قرارگرفت. یهودیان همه روزه بر گور او دستههای گل میگذارند.
14- صهیونیسم علیه اسرائیل، انتشارات ماسپرو 1969، صفحه 316 به نقل از منبع شماره 4
15- مجله ندا القدس، سال سوم، 1/12/1380، شماره62، صفحه 13
16- تورات، سفر تثنیه، 20: 16
17- هفته نامه اردنی المجد شماره 387 به نقل از منبع شماره 6
18- لبنان – فلسطین، انتشارات هارماتان، 1987، صفحه 84-86، بنقل از منبع شماره 10 صفحه 162 –163
19- محاکمه صهیونیسم اسرائیل، نوشته روژه گارودی، ترجمه جعفر یاره، احمد نخستین، مجید خلیل زاده، انتشارات موسسه کیهان، سال 1380، صفحه 162
20- همان منبع، صفحه 23
21- ژان ژاک روسو نویسنده مشهور قرن 18 فرانسه درتکذیب ادعاهای منتسب به فرامین یهوه (خدای اسرائیل) در کتاب خود بنام امیل آورده است: خدای شما، همان خدای ما نیست. خدایی که قومی را بر میگزیند تا سایر اقوام را از بین ببرد، خدای همه انسانها نیست.
22- محاکمه صهیونیسم اسرائیل، نوشته روژه گارودی، ترجمه جعفر یاره، احمد نخستین، مجید خلیل زاده، انتشارات موسسه کیهان، سال 1380، صفحه164
23- همان منبع، به نقل از روزنامه کیهان مورخه 12/5/1378
24- روزنامه کیهان، شنبه، مورخه 31/1/1381
25- رجوع کنید به:
- روزنامه همشهری، دیپلماتیک، 21 اسفند 1380، صفحه 8
- مقاله تقدس زدایی از یک فاجعه تاریخی بنام شوآ مندرج در روزنامه کیهان، مورخه 21/2/1378
- تاریخ یهود مذهب یهود بار سنگین سه هزار ساله، نوشته اسرائیل شاهاک، ترجمه مرحوم مجید شریف، انتشارات چاپخش، 1376
- روزنامه کیهان، مورخه 25/3/1379
- گنجینهای از تلمود، تالیف راو دکتر. ا. کهن، مهر سال 1350 شمسی.
- تورات، انجمن کتاب مقدس.