(این مطلب علاوه بر وبلاگ گروهی، در وبلاگ شخصی نیز نوشته شده است)
امروز میخواستم سر کلاس در مورد این صحبت کنم که ترتیب نوشتن اعضا در مجموعه بیتاثیر است. اول توضیح دادم که ممکنست ما با مجموعههایی مواجه بشیم که نتوانیم دلیلی برای اینکه چرا این اعضا در مجموعه قرار دارند بیاوریم. مثلاْ ممکنست یک نفر به ما مجموعهی « تخته - تابلو - پرده - دفتر یکی از بچهها » را بگوید و ما نتوانیم بفهمیم که دلیل انتخاب این اعضا چه بوده است و او در ذهنش این بوده باشد که «اشیایی از کلاس درس که در آن رنگ سبز به کار رفته است.»
بعد که این توضیح را دادم، دیگر یک مجموعه با اعضای بیربط به یکدیگر برای بچهها غیرقابل انتظار نبود.
آن وقت یک مستطیل رو به عنوان یک مجموعه (نمودار ون) پای تخته کشیدم و یکسری اعضای بیربط به یکدیگر را به طور پراکنده در آن نوشتم. بعد از بچهها خواستم تا هر کدام از آنها، در دفتر خودشان این شکل را بکشند و اعضای مجموعه را بنویسند. (عضو نویسی داخل آکولاد)
(ترتیب نوشتن اعضا توسط من در این شکل، اینگونه بود: 1 - m - سیب - قرمز - T ... به این دلیل اعضای بیربط برای مجموعه انتخاب کردم و آنها را نیز به طور پراکنده نوشتم تا در ذهن بچهها هیچ رابطه منطقی احتمالی، بین آنها ایجاد نشود تا هیچ ترتیبی برای نوشتن اعضا، به آنها ندهند)
بعد از اینکه نوشتن بچهها تمام شد از 3 نفر به طور تصادفی خواستم تا مجموعههایی را که نوشتهاند، از روی دفترشان بخوانند. (گفتم از روی دفتر بخوانند زیرا معمولا نفرات دوم و سوم با نگاه کردن به پاسخ نفر اول بر روی تخته، میگویند پاسخ ما هم همین بوده است و دیگر مجموعههای خود را نمیگویند)
بعد از اینکه هر 3 مجموعه را روی تخته نوشتم، از کل کلاس به طور عمومی پرسیدم: به نظر شما کدامیک از بچهها، جواب درست را دادهاند؟ همه با هم گفتند: هر سه!... پرسیدم: حالا شما از مقایسه بین این سه مجموعه که میگویید با هم مساوی هستند، چه نتیجهای میگیرید؟ بچهها با اجازه پاسخهای خود را بیان کردند و در هر چهار کلاس این نتیجه توسط خود بچهها گفته شد که : پس ترتیب نوشتن اعضا در مجموعه تاثیری ندارد.
همه این نتیجه را در دفترشان یادداشت کردند و سراغ حل تمارین مربوط به ترتیب اعضای مجموعه رفتیم...
*** در حاشیه (1) ***
در انتهای بحث ذکر کردم که این موضوع برای مجموعههایی با اعضای متناهی کاربرد دارد و مثلا ما نمیتوانیم مجموعه اعداد زوج را به اینصورت بنویسیم: {... و 4 و 16 و 2 و 8} زیرا باید طوری آنها را مرتب کنیم که نفر بعدی بتواند به جای سه نقطه، اعضای بعدی را بفهمد و بنویسد.
*** در حاشیه (2) ***
ابتدای بحث که داشتم در مورد بیربط بودن اعضای مجموعه به یکدیگر صحبت میکردم، چهار تا گربه پشت سر هم، از بالای دیواری که از داخل پنجره کلاس نیز قابل مشاهده است، رد شدند.
دیدن این صحنه جالب برای بچههایی که آن را دیده بودند، باعث خنده شد. اما چون بحث جدی بود، نمیتوانستند راحت بخندند و یواشکی میخندیدند و سعی میکردند خنده خود را از من پنهان کنند. کمکم بعضیها، موضوع را برای بغلدستیهایشان هم تعریف کردند و آنها هم یواش یواش به خنده افتادند.
حس کردم یک پتانسیل نهفته، در کلاس قرار گرفته است که تقریباْ یک سوم کلاس، درگیر آن شدهاند و علاوه بر اینکه حواسشان متمرکز بر درس نیست کمکم دارند بقیه را هم درگیر میکنند.
جملهای را که میگفتم به پایان رساندم و بعد از یک سکوت کوتاه، گفتم: ظاهرا گربهها دارند خانوادگی واسه افطار میرن مهمونی...
از این تیکه واضح، یکدفعه کلاس پر خنده شد و بچهها با خیال راحت، زدند زیر خنده و بلند خندیدند.
همراه بچهها لبخندی زدم و با یکی دو ثانیه فاصله، با همان لحن عادی و جدی، بلافاصله سر درس برگشتم و اینبار کل بچهها با صحبتهای من و درس کلاس، همراه بودند...
قطعا اگر میخواستم به آن چند نفری که مشغول خندیدن بودند تذکر میدادم، اولا بچههای دیگر حساس میشدند که موضوع چی بوده است و سعی میکردند یواشکی بفهمند که دلیل خنده آنها چیست و خودبخود، خودم بقیه را هم درگیر کرده بودم. ثانیا آن چند نفر چون نتوانسته بودند راحت به خاطر صحنهای که دیده بودند بخندند، تا انتهای کلاس، بارها با یادآوری آن، یواشکی میخندیدند و عملا از درس آن جلسه، بهرهای نمیبردند.
مراقب باشیم که اگر قصدمان از شوخی کردن در کلاس، آزاد کردن یک پتانسیل نهفته یا عوض کردن جو و روحیه کلاس برای لحظاتی کوتاه است، آن را ادامه دار نکرده و کش ندهیم. یعنی بلافاصله کار اصلی کلاس ادامه پیدا کند. ممکنست برخی بچه ها بعد از ما و در ادامه تیکه ما، آنها هم تیکه هایی را بگویند. می شود با بی توجهی به حرف آنها (انگار که نشنیده ایم) مطلب را ادامه دهیم و هرگز در پی ادامه دادن تیکه آنها نباشیم که نفرات بعدی هم به آنها خواهند پیوست و کلاس از دستمان خارج می شود.
همچنین هرگز در مقابل آنها نایستیم و نگوییم: خوب بس است دیگه! می رویم سر درس! فلانی تمومش کن و... ! همینکه درس را بلافاصله آغاز کنیم، کلاس به حالت قبلی خود باز خواهد گشت.